سوژههای «رخ مادر» از کل ایران/ این مادران شهید هنوز چشم انتظارند
تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۷۵۶۲۳
سیدمصفی سیدالحسینی یکی از کارگردانان مجموعه مستند «رخ مادر» به تهیهکنندگی امیرحسین اکاتی که این شبها از شبکه یک سیما در حال پخش است، در این باره گفت: اگر مخاطب دوست دارد قصه مادرانی که عزیز خود را در راه حفظ این سرزمین از دست دادند و هنوز چشم انتظار هستند، بشنوند؛ مادرانی که هنوز وقتی اسم شهید میآید گلویشان میگیرد، چشمشان تر میشود و فراموش نکردند، حتماً «رخ مادر» را ببیند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به جزییات روند تدوین این مجموعه عنوان کرد: در این مجموعه هدف و تلاش ما بر این است که درامی را خلق و قصه تعریف کنیم و این مستلزم این است که روی متن تسلط بیشتری داشته باشیم. برای این منظور گاهی متن را در حین تدوین جابهجا میکردیم و بنا به شرایط تغییر میدادیم.
وی ادامه داد: مصاحبه ها در بعضی از قسمتها اجازه چنین تغییراتی را نمیداد و با توجه به نوع سوژهها کار سخت می شد چراکه نیاز به فضاسازی و قصهگویی داشتیم پس تصمیم گرفتیم از راوی مستقل استفاده کنیم که یا اول شخص است در نسبت با سوژه و یا سوم شخص در راستای خلق فضای دراماتیک.
سیدالحسینی یادآور شد: پیش از تولید، تیم پژوهشی به شهرها و روستاها سفر و با سوژهها صحبت کرده و اطلاعات گرفته بود. در حقیقت یک سری عکس و فیلم به دست ما رسید که ممکن بود سوالات جدیدی برایمان ایجاد شود که تیم پژوهش دوباره به دنبال پاسخ آن میرفت. به هرحال وقتی از قبل پژوهش آماده باشد، قصه را طراحی میکنیم و دکوپاژ را مینویسیم و با دید اینکه چه میخواهیم به سمت تولید میرویم.
یکی از کارگردانان «رخ مادر» ادامه داد: در این مجموعه هرجا لازم بود، از فیلم و عکس قدیمی استفاده شده اما سیاست این بوده است که از آرشیو خام استفاده نشود یعنی اینکه اگر قرار است فیلمی نشان داده شود، در بستر تولید رخ بدهد. مثلاً فیلم در تلویزیون نمایش داده شد و یا عکس را به فراخور تولید در قاب عکس گذاشتیم. همچنین طراحی صحنه و لباس به صورت عُرف سینما در این اثر اتفاق نیفتاده است اما برای تصویربرداری چیدمان معمولی و مرسوم که در مستند است، اتفاق افتاده است.
وی درباره چگونگی انتخاب سوژهها عنوان کرد: این مجموعه در استانهای مختلف تصویربرداری شده و تیم پژوهش شهر به شهر و روستا به روستا گشته و با نهادهای مختلف ارتباط گرفته است تا سوژهها را بر اساس معیارهای مدنظر پیدا کند. در «رخ مادر» مادران ِشهدا سوژه کار هستند و قرار بر این شد که یک الگوسازی به واسطه قصه آن ها که فعالیت اجتماعی دارند، اتفاق بیفتد.
این مستندساز درباره وجود چند کارگردان برای تولید این مجموعه مستند توضیح داد: وجود چند کارگردان برای یک مجموعه باعث میشود سرعت کار بالا برود و کارها هر کدام امضای خودشان را دارند و شبیه هم نیستند. در حقیقت اگرچه ممکن است قصهها مشابه هم باشند و حرف واحدی بزنند اما هر کدام رنگ و بوی خاص خود را دارد. البته در «رخ مادر» ما کارگردانان بعضا مشورت گرفتیم و به یکدیگر کمک کردیم چراکه همه در خدمت یک مجموعه هستیم و به دنبال ارایه بهترین کیفیت.
سیدالحسینی درباره تجربه خود از ساخت چند قسمت از مجموعه مستند «رخ مادر» بیان کرد: برای من تجربه جالبی بود چراکه قبلاً با سوژههای این چنینی مواجه نبودم. از سوی دیگر به واسطه اینکه توانستم در این مجموعه با آدمهای متفاوت در شهرهای مختلف ارتباط بگیرم، برایم شیرین بود و به لحاظ فرمی به تجربیاتم افزوده شد.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1853047منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سینمای مستند بازیگران سینما و تلویزیون ایران کارگردانان سینمای ایران رخ مادر سوژه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۷۵۶۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
غیرتی که در خون غلتید
اردیبهشت که میآید با خودش عطر بهارنارنج میآورد و اقاقیا، تا کوچه و خیابان را پُر کند از عطر سحرانگیز بهار، اما از ساعت ۹ شب ۸ اردیبشهت سال گذشته دیگر گلهای اقاقیای خیابان عظیمیان سبزوار بوی خون میدهند، بوی خون غیرت که بر اثر اصابت ضربات چاقو از سینه حمیدرضا الداغی بر سنگفرش خیابان ریخت تا از دختری در برابر مزاحمت چند مرد جوان دفاع کند.
هنوز یک ساعتی به شروع مراسم بزرگداشت اولین سالگرد شهید غیرت، حمیدرضا الداغی مانده که به گلزار شهدای سبزوار میرسم. با خودم میگویم تا گلزار شلوغ نشده به مزار شهید الداغی بروم. فاتحهخوان از کنار مزار شهدا میگذرم و همزمان با مادر شهید الداغی سر مزار میرسم. قطرههای گرم اشکهای مادر شهید الداغی، روی سنگ قبر سرد پسرش میچکد.
دلتنگتم عزیز مادر...
پیرزن دیگری آن طرف نشسته و با سوز دل، پسرش را صدا میزند؛ حمیدرضا پسرم، دلتنگتم عزیز دل مادر. سیل اشک، دیگر نمیگذارد قربان صدقه پسرش برود. چند نفری سعی میکنند تا مادر شهید را آرام کنند، اما پیرزنی رنجور و نحیف همان طور که با انگشتان چروکیده و لاغرش تصویر شهید الداغی را نوازش میکند گویی با خودش زمزمه میکند: مادر که باشی دلت آتش میگیرد وقتی جگر گوشهات را زیر خروارها خاک میببینی. هنوز بعد گذشت ۴۰ سال، داغ شهیدم تازه است.
شهیدغیرت پسر همه مادران است
پیرزن، چادر را روی سرش مرتب میکند و در حالیکه سعی میکند با کمک عصا از جایش بلند شود، پوستری که تصویر شهید الداغی روی آن نقش بسته را با احتیاط روی سینهاش میگذارد. دست یخزده پیرزن را در میان دستانم میگیرم و میپرسم شما مادر شهید هستید، اما چرا به جای عکس پسر شهیدتان عکس شهید الداغی را در آغوش گرفتید؟ پیرزن در حالی که آرام آرام از مزار دور میشود میگوید: شهیدغیرت پسر همه مادران سبزوار است.
خیلی نمیگذرد که به یکباره گلزار پر میشود از جمعیتی که مقصدشان مزار شهید الداغی است. همزمان صدای نوحهسرایی مداح از بلندگوها میآید که میخواند: کوچه به حرف آمده، چند نفر یه یک نفر!
مرگش انتخاب بود، اتفاق نبود
وقتی مداح میخواند: مرگش انتخاب بود، اتفاق نبود، تکانهای شانههای مردانه چند جوان از میان جمعیت توجهم را جلب میکند.
نزدیکشان میشوم. کمی که آرام میگیرند با چشمانی اشکبار نگاهم میکنند و یکی از آنها پُربغض میگوید این که ببینی آن وقت شب در خیابانی خلوت ۲ پسر میخواهند ۲ دختر را با خودشان ببرند، بایستی و باغیرت از ناموس دفاع کنی، این که با خوردن اولین ضربه چاقو به قلبت پا پس نکشی، این که تا آخرین لحظه پای غیرتت بایستی، این واقعا انتخاب است نه اتفاق!
سوز نوحه مداح دوباره سیل اشک را به چشمان جوانها میآورد. پیرمردی با مهربانی دست بر روی شانه یکی از جوانان میگذارد و گوید: شما جوانید، دلتان پاک است. امن یجیب بخوانید خونهای شهدا پایمال نشود و اتفاقی که برای شهید الداِغی افتاد دوباره تکرار نشود.
الگوی سربداران
پیرمرد همچنان پدرانه سعی در آرام کردن جوانان دارد که خانمی محجبه نزدیکم میشود و بعد از اینکه مطمئن میشود خبرنگارم میگوید: شهید غیرت، کم حرفی نیست.
حفظ ناموس، حفظ امنیت خانواده، شهید الداغی جهانی شده، روحش شاد.
یک سال گذشت، اما یکسال با افتخار گذشت، با سربلندی سبزواریها گذشت که چنین جوانهایی را تقدیم کردند که برای ناموس شان بدون فکر کردن به مادیات و زندگی از جان میگذرند.
سبزوار شهر سربداران است سربداران جوانان ما را اینگونه بار آوردهاند. همه جوانها باید اینطور باشند و از غربگرایی دوری کنند. حجاب، حرمتِ حریم خانواده است. اگر آن دو دخترها حجابشان را رعایت میکردند، اگر آن موقع شب تنها بیرون نمیآمدند، اگر قانون خانواده را رعایت میکردند و اگر حرف بزرگتر خانواده را گوش میکردند آن اتفاق برای این شهید عزیز نمیافتاد. شهید الداغی جوان خوبی بود. ورزشکار و الگو بود و الگو ماند.
خیابان خلوتی که جهانی شد
میان شلوغی جمعیت، چشمم به مرد میان سالی میخورد که از جایش بلند میشود و صندلیاش را به خانمی با کودکی در آغوش میدهد.
وقتی از او میخواهم از شهید الداغی بگوید: خیره به تصویر شهید میگوید: شهید الداغی که رستگار شد، اما یک سال است که ما سبزواریها هر وقت به محل شهادت حمیدرضا الداغی، آن خیابان و آن پارک نزدیک میشویم غم سنگینی روی دل همه ما مینشیند.
خیابان عظیمیان و پارک بعثت که حالا به نام پارک شهید الداغی است یادآور رشادت جوانی است که با دست خالی برای دفاع از ناموس، مقابل دو نانجیب ایستاد و به نامردی شهید شد.
اما چه خوب فروشگاهی که به تازگی دوربین نصب کرده بود فیلم جنایت آن شب شوم را ضبط کرد تا حق شهید پایمال نشود؛ کار خدا بود که حماسه شهید در آن شب تعطیل و آن خیابان خلوت، جهانی شود.
شهید الداغی با نثار خونش حماسه آفرید همه شهیدان ما با نثار خونشان به ما زندگی دادند، اما شهید الداغی همه چیز به ما داد که رهبر معظم ما در وصفش میفرماید؛ دنیا را تکان داد.
همین حین مردی دیگری میگوید شهید الداغی نه شهید سبزوار که، شهید وطن است من و همسرم از رامسر برای سالگرد شهادت شهید حمیدرضا الداغی به سبزوار آمدیم تا تسلای دل مادرش باشیم که چنین پسر باغیرتی را تربیت کرد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی